وانشات unrepeatable | تکرارنشدنی 5
Part 5
این پارت، قسمت های ۱۸+ دارد.
[یه دو ساعتی گذشت و رفتم روبه روی تهیونگ روی میز نشستم و بحث و باز کردم]
ا.ت : خب قضیهی همکاری تو با ایو چیه
تهیونگ : گفتم که عزیزم قراره نقش همسرش رو بازی کنم
ا.ت : بوسه داره؟
تهیونگ : نه فقط درحد تاچ و بغله
ا.ت : باوشه
تهیونگ : از همین الان بگم، حسودی نداریم، دعوا نداریم، قهر کردن نداریم
ا.ت : باشه ولی تو دوست داشتی منم یه پسر دیگه رو بغل کنم و لمسم کنه
تهیونگ : اون پسره با تو غلط کردین
[یکم تکون خوردم، پاهامو جمع کردم و به صورت چهار زانو روی میز نشستم که یهو خشتکم پاره شد، تهیونگ زل زده بود به جایی که پاره شده]
تهیونگ : خوب موقعهای پاره شده
[بلندم کردو روی مبل خوابوندم، با سی.نه هام ور میرفت و بعد از روی شرتک پو.سیمو ماساژ میداد، شرتک رو از پام دراورد و با زبونش پو.سیمو خیس کرد، انگشتای کشیدشو واردم کرد، که گوشیش زنگ خورد]
تهیونگ : وات ده فاااک الان چه موقعه زنگ خوردن بود
[من تا وقتی داشت با تلفن حرف میزد فرار کردم چون میترسیدم، آخه آخرین باری که رابطه داشتیم میخواستم راه برم میخوردم زمین و بزور خوب شدم]
تهیونگ : چرا نمیایی پیش بابایی من که هنوز کاری نکردم که میترسی
#تکرارنشدنی
#فایتینگ
#رمان_تهیونگ
این پارت، قسمت های ۱۸+ دارد.
[یه دو ساعتی گذشت و رفتم روبه روی تهیونگ روی میز نشستم و بحث و باز کردم]
ا.ت : خب قضیهی همکاری تو با ایو چیه
تهیونگ : گفتم که عزیزم قراره نقش همسرش رو بازی کنم
ا.ت : بوسه داره؟
تهیونگ : نه فقط درحد تاچ و بغله
ا.ت : باوشه
تهیونگ : از همین الان بگم، حسودی نداریم، دعوا نداریم، قهر کردن نداریم
ا.ت : باشه ولی تو دوست داشتی منم یه پسر دیگه رو بغل کنم و لمسم کنه
تهیونگ : اون پسره با تو غلط کردین
[یکم تکون خوردم، پاهامو جمع کردم و به صورت چهار زانو روی میز نشستم که یهو خشتکم پاره شد، تهیونگ زل زده بود به جایی که پاره شده]
تهیونگ : خوب موقعهای پاره شده
[بلندم کردو روی مبل خوابوندم، با سی.نه هام ور میرفت و بعد از روی شرتک پو.سیمو ماساژ میداد، شرتک رو از پام دراورد و با زبونش پو.سیمو خیس کرد، انگشتای کشیدشو واردم کرد، که گوشیش زنگ خورد]
تهیونگ : وات ده فاااک الان چه موقعه زنگ خوردن بود
[من تا وقتی داشت با تلفن حرف میزد فرار کردم چون میترسیدم، آخه آخرین باری که رابطه داشتیم میخواستم راه برم میخوردم زمین و بزور خوب شدم]
تهیونگ : چرا نمیایی پیش بابایی من که هنوز کاری نکردم که میترسی
#تکرارنشدنی
#فایتینگ
#رمان_تهیونگ
۵۵۱
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.